– مزایای یک برند
دونالد[۱] (۲۰۱۰) میگوید شرکتها باید به اهمیت برند و نقش آن و اینکه چگونه موفقیت برند به توفیق جامع سازمانشان کمک میکند توجه داشته باشند(آکر،۲۰۱۰). برند به عنوان محرک اصلی ارزش شرکتها در قرن بیست و یکم بشمار رفته و از فواید و اهمیت بسیاری برای شرکت و مشتریان برخوردار میباشد(بولتن موسسه برند فاینانس،۲۰۰۰).
الف- اهمیت برند برای شرکت:
- نشانه کیفیت از دید مشتری
- منبع مزیت رقابتی
- ابزاری برای ارائه منحصر به فرد محصول
- ابزاری برای تقویت مشخصههای منحصر به فرد محصول
- شاخص شایستگیمحوری
- منبع ایجاد بازدهیهای مال
ب- اهمیت برند برای مشتریان فعلی و بلقوه:
- تبیین آسان
- منبع محصول
- نوعی پیمان با شرکت
- نشانگر کیفیت
- کاهنده ریسک
برند یکی از ابزارهای ارتباطی مهم در مجموعه مدیریت ارتباط با مشتری محسوب میگردد و به دو دلیل برای مشتریان ارزشمند است: اول اینکه ریسک مصرفکننده را کاهش می دهد و دوم در هزینههای تصمیم– گیری صرفهجویی می نماید( سوئینی و سوایت، ۲۰۰۸).امروزه برند یک الزام استراتژیک برای سازمانهاست که آنها را در جهت ایجاد ارزش بیشتر برای مشتریان و ایجاد مزیتهای رقابتی پایدار یاری میرساند(بلستر و ایلمن[۲]،۲۰۰۵). برند، همانند سرمایه یا فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد(غفاریان[۳]،۲۰۰۶);(لوتسر[۴]،۱۹۹۵). مشتری و سازمان هر دو از مزایای برند بهره میبرند .زمانی که مصرفکننده تجربه یک بار استفاده از یک برند را داشته باشد، با آن احساس راحتی بیشتری داشته، تمایل به استفاده از آن محصول بالا میرود. برند اطلاعاتی در مورد کیفیت کالا، عملکرد و سایر جنبههای کالا میباشند و باعث میشوند مشتری ریسک کمتری را متحمل شود. برند به صاحبان آ نها معنا میبخشد و همچنین جزء ثروت آنها محسوب میشود(نصیری پور و دیگران ،۱۳۸۹). در فرایند ارزشآفرینی، برندها موجب خلق ارزش برای شرکتها میشوند، در رویکرد اقتصادی، ارزشآفرینی از دو جنبه عرضه و تقاضا قابل تحلیل میباشد، از جنبه تقاضا میتوان بیان نمود که برندها موجب دستیابی به قیمتی بالاتر برای محصول در میزان مشخصی از فروش شده و حتی برندهای قدرتمند، میزان فروش را نیز افزایش میدهند و همچنین برندها موجب ایجاد تقاضای با ثباتتری برای محصول از جانب مشتریان شده و نوعی مانع قوی برای ورود رقبای جدید محسوب میشوند. ارتباط با مشتری از دو جهت کارکردی، احساسی موجب ایجاد ارزش برای برند میشود. از جهت کارکردی برندها با ایجاد اطمینان از کیفیت به انتخاب و تصمیمگیری مشتری کمک میکنند. از جهت احساسی نیز، برندها موجب القاء نوعی احساس عزت نفس میشوند(رهنمای رودپشتی و احمدی،۱۳۹۰). برندها به طور اعم و برندهای شرکتی بطور اخص داراییهای نامشهود با ارزش اقتصادی هستند. بدین مفهوم که یک شرکت با داشتن برند، ارزشمندتر از شرکتی است که فاقد آن است. بنابراین منطقی است که فرض شود شرکتهایی که برندهای موفق دارند نسبت به شرکتهای بدون برند و با خدمات و محصولات عمومی، میتوانند سودها و جریانات نقدی آتی بیشتری ایجاد نمایند. همانند هر دارایی نامشهود دیگر، ارزش برند شرکتی، با این فرض که بازارهای سرمایه اطلاعات مرتبط با برند شرکتی را تحلیل مینمایند، باید در ارزش سهامداران افشا گردد. یک برند قوی می تواند ایجاد نوآوری در محصولات، در دست گرفتن سهم بیشتر از بازار و حفظ توان رقابتی مؤسسات تجاری را تسهیل نموده و در زمان و هزینههای مرتبط با هر یک از این مقولهها صرفهجویی نماید(یزدانی،۱۳۹۰).
[۱]. Donald
[۲] .Bellester &Aleman
[۳] .Gafarian
[۴].Leuthesser